توماس رابرت مالتوس (۱۷۶۶-۱۸۳۴)، دیگر اقتصاددان انگلیسی از مکتب کلاسیک، با انتشار رساله مربوط به اصول جمعیت در سال ۱۷۹۸ معروف شد. دیدگاههای وی با انتشار اصول اقتصاد سیاسی در سال ۱۸۲۰ وارد مرحله تازهای گردید. معروف است که وی اولین استاد رسمی اقتصاد در انگلستان بوده است. نظریه جمعیت پیش از مالتوس هم مطرح بوده ولی از زمان وی به بعد بسیار معروف شده است.
مالتوس در این نظریه بیان میکند که اگر مانعی نباشد، جمعیت با نرخ تصاعد هندسی افزایش مییابد. در حالی که مواد غذایی در بهترین وضعیت به شکل تصاعد حسابی رشد خواهد کرد. بر این مبنا، به عنوان مثال ۲ میلیون نفر جمعیت در یک زمان معین به ۴، ۸، ۱۶، ۳۲ و ۶۴ میلیون نفر تبدیل خواهد شد. در حالی که ۲ میلیون واحد مواد غذایی به ۴، ۶، ۸، ۱۰ .۱۲ میلیون واحد خواهد رسید. مالتوس علت فقر را جمعیت زیاد و کمبود منابع برای تأمین نیازهای آنان میدانست. مبنای دستمزد از نظر مالتوس نیز همان حداقل معیشت مورد نظر ریکاردو بود. زیرا به نظر وی، پرداخت دستمزد بالاتر از آن باعث گسترش جمعيت خواهد شد.
وی هم عناصری مثل جنگ و بیماری را در کاهش جمعیت موثر میدانست و هم راههای جلوگیری از افزایش جمعیت را کارساز. مالتوس همچنین نسبت به راه حلهای اصلاح طلبانه در رابطه با جمعیت که توسط کندرسه (۱۷۴۳-۱۷۹۴)، رابرت اوئن (۱۷۷۱ – ۱۸۵۸) و ویلیام گودوین (۱۷۵۶ – ۱۸۳۶) ارائه گردید، بدبین بود. او آنها را محکوم به شکست میدانست. کندرسته، اوئن و گودوین معتقد بودند که توزیع عادلانهتر درآمد و تأمین مالی بیشتر کارگران، باعث بهبود کلی و تنظیم مطلوب جمعیت نیز خواهد شد. مالتوس این گونه راه حلها و همچنین هر نوع راه حل مشابه مثل کمک دولت به فقیران را عامل تشدید کننده فقر میدانست. جالب است که برخی (مالتوسهای) معاصر نیز معتقدند هر نوع برنامه حمایت رفاهی دولت نسبت به فقیران باعث افزایش جمعیت و در نهایت افزایش بیشتر فقر خواهد شد.
مالتوس برخلاف ریکاردو، کار کرد عرضه و تقاضا را در تعیین قیمت مؤثر میداند. از نظر او همچنین بالا بودن رانت نشانه شکوفایی اقتصادی است. سود از نظر مالتوس پاداش صاحبان سرمایه بود. او رکود را هم نتیجه کمبود تقاضا میدانست. بدیهی است که در این صورت میتوان وی را یکی از پیش کسوتهای اندیشه کینزی دانست.
در همین رابطه وی توصیه میکند که دولت برای انجام توزيع مجدد درآمدها در اقتصاد دخالت کند. مالتوس همچنین از جهت متدلوژیکی، علم اقتصاد را عملیاتی دانسته و برخلاف ریکاردو – با تحلیلهای قیاس گرایانه موافق نبود و بر استقراء تأکید داشت. در ضمن برخی از منتقدان، نظریه جمعیتی مالتوس را به عنوان یک نظریه سازگار علمی تأیید نمیکنند. زیرا به نظر آنها این نظریه، برنامههای کنترل جمعیت جهان پیشرفته در سالهای بعد را پیش بینی نکرده است. مالتوس با وجود بدبینی نسبت به رشد جمعیت، برای نظریه جمعیتی خود بر نوعی زیرساخت اخلاقی تأکید داشت. حتی از خداوند برای حل بلاي رشد جمعیت کمک میطلبید
نظریه جمعیتی مالتوس در زمان خود کارایی زیادی داشت و اقتصاددانان در آن زمان نسبت به آن توافق داشتند. اما از سال ۱۸۳۰ به بعد انتقاد نسبت به آن آغاز شد. در عین حال داوریهای متفاوتی نسبت به نظریه مالتوس مطرح بود. به عنوان مثال مارکس و انگلس عامل نابسامانی جامعه و به خصوص نیروی کار را نظام سرمایهداری میدانستند و نه -آن طور که مالتوس میگفت – مشکل رشد جمعیت. این در حالی بود که داروین یک پای اساسی تنوری تکامل خود را نظریه مالتوس می دانست. همچنین نات ویکسل (۱۸۵۱-۱۹۲۶) با تبلیغ و توسعه نظریه جمعیتی مالتوس به عنوان یک اقتصاددان نئومالتوسی مشهور گردید. در هر صورت نظریه جمعیتی مالتوس به عنوان یک نظریه اقتصادی فراگیر پذیرفته نشد. در ضمن مالتوس علاوه بر اقتصاد از اطلاعات فلسفی نیز برخوردار بود. ولی ریکاردو تنها اقتصاد میدانست.
منبع:
این متن از کتاب “تاریخ عقاید اقتصادی” نوشته “دکتر یدالله دادگر” انتشارات “سمت” چاپ سال ۱۳۹۸ آورده شده است و حقوق نشر آن برای نویسنده اصلی محفوظ است.