قسمت پانزدهم اسکروجپادکست: «تأمین اشتباهی!»
توی این قسمت، رفتیم سراغ یکی از مهمترین معضلات اقتصاد ایران، تأمیناجتماعی و بیمهی بازنشستگی که یکی دیگه از اساسیترین بخشهای اقتصاده و با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بوده. بخشی که برخلاف باورِ خیلیها، تأثیر زیادی روی زندگی افراد داره ولی متأسفانه این بخش هم مثل بخشهای دیگهی اقتصاد ایران، با مسائل و مشکلاتی رو به رو هست که اگه حل نشن، فاجعهی بزرگی رقم خواهد خورد.
نویسنده این قسمت: حمیدرضا رنجبرزاده | روایت: حسام مدنی و مریم عزیزی | پژوهشگر: نرگس اکبرپور پژوهشگر موسسه عالی تامین اجتماعی | تدوین: علیرضا جلالی | مدیرتولید: امین قطبیفر | مدیر فضای مجازی: سارا ساردوئی نسب
این قسمت با حمایت خانه اندیشه ورزان تولید شده است.
پیشنهاد میکنم اگه به محتواهای اقتصادی علاقه دارید حتما کانال اسکروج در یوتیوب رو دنبال کنید.
اگر دوست داشتین میتونین از ما در سایت حامی باش حمایت مالی کنید، کافیه روی لینک پایین بزنید.
| ـــــــــــــــ تأمین اشتباهی! ـــــــــــــــ |
[حسام]: نظرت چیه؟
[مریم]: نظرم راجع به چی چیه؟!
[حسام]: اینکه با یه جایی، قرارداد ببندم واسه گویندگی پادکست، اونم برای حدود سه سال، خب؟ ولی کلا یه ماه بیشتر براشون گویندگی نکنم!
[مریم]: وا! این دیگه چه مدل کار کردنه؟! مگه عقلت کمه؟!
[حسام]: حالا بذار جالبترش کنم! نظرت چیه که واسه همین یه ماه از ۳ سالی که باید میرفتم، کارفرما کلی بهم پول بده!
[مریم]: حسام! معلومه چند شبه کمخوابی داریا! مگه عقلشون کمه واسه «کارِ نکرده»، کلی پول بهت بدن؟!
[حسام]: والا راستش رو بخوای منم باهات همعقیده بودم تا اینکه…..
[مریم]: تا اینکه؟!
[حسام]: قبل از اینکه ادامهی ماجرا رو تعریف کنم، باید بگم که من حسام مدنیام،
[مریم]: و منم مریم عزیزی.
[حسام]: و خیلی خوش اومدید به اپیزود پانزدهمِ پادکست اسکروج.
[موسیقی ابتدایی]
[حسام]: خب، قضیه از این قراره که توی خرداد ۹۹، یه اتفاق مهم تو ورزش ایران مخابره میشه و بالاخره جانشین کارلوس کیروش، سرمربی وقت تیم ملی فوتبال، مشخص میشه. کی؟ جناب آقای مارک ویلموتس. (Marc Wilmots) قراردادِ فدراسیون فوتبال ایران با آقای ویلموتس روی کاغذ، برای مدت سهسال و نیم بود؛ اما تو عمل چه اتفاقی افتاد؟ بعد از یه سری نتایج نه چندان جالب مثل شکست ۱-هیچ مقابل بحرین و ۲-۱ مقابل عراق و تو شرایطی که تیم ملی، اوضاع خوبی تو مقدماتی جامجهانی نداشت، توی آذر همون سال قرارداد ویلموتس فسخ میشه. یعنی با احتساب روزهایی که ویلموتس مرخصی بوده و ایران نبوده، کلاً ۳۲ روز بالای سر تیم ملی بوده!
اتفاقی که بعد از فسخ قرارداد میفته چی بوده؟ فدراسیون به خاطر سهلانگاری تو تنظیم دقیق بندهای قرارداد، مجبور میشه غرامت بده به ویلموتس. حکم اولیهای که دادگاه داوری ورزشی یا همون CAS برامون میبُره، ۶٫۲ میلیون یورو بوده که بعد از کلی کش و قوس و اعتراض، مبلغ غرامت به ۳ میلیون و ۳۲۵ هزار یورو کاهش پیدا میکنه؛ تازه به علاوه ۵ درصد سود سالیانه!
کل قرارداد ما با سرمربی بلژیکی برای سه سال و نیم، ۷ میلیون و ۸۷۵ هزار یورو بود. فدراسیون قبل از فسخ قرارداد ۱.۷ میلیون یورو از قرارداد رو جیرینگی تقدیم ویلموتس کرده بود. حالا اگه اون غرامت رو هم به این پرداختی اضافه کنیم، میشه حدود ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار یورو. توی روز نگارش این اپیزود، قیمت روز یورو، ۳۰ هزار تومن بوده. این یعنی چی؟ یعنی سرمربی سابق تیم ملی فوتبال، فقط و فقط واسه ۳۲ روز کار، حدود ۱۶۲ میلیارد تومن به جیب زده. این یعنی روزی حدوداً ۵ میلیارد تومن! اگر هر روز رو ۸ ساعت کاری در نظر بگیریم، یعنی ساعتی ۶۳۲ میلیون تومن! دقیقهاش میفته ۱۰ میلیون و پونصد!
[مریم]: چقدر تلخ و عجیب! آخه میدونی، حقوق وزارت کار تو سال ۱۴۰۱، واسه کارگری که دو تا فرزند داشته باشه، میشه ۶ میلیون و هفتصد! این یعنی ما واسه هر دقیقه، به سرمربی تیم ملی بیشتر از حقوق ماهانه یه کارگر با دو تا فرزند، پول دادیم! یا مثلاً فکر کن! ویلتموس میتونسته فقط با حدود نیم ساعت کار کردن، یه ماشین تو کشور بخره!
[حسام]: میدونی ماجرا کجا جالبتر میشه؟ زمانی که پای یه شرکت خاص به این ماجرا باز میشه و مجبور میشه بخش بزرگی از این بدهی فدراسیون به ویلموتس رو تقبل کنه.
[مریم]: کدوم شرکت؟
[حسام]: اصلاً راستش رو بخوای، موضوعی که ذهنم رو درگیر کرده فوتبال و ویلموتس و اینا نیست. اتفاقاً همون شرکت و رابطهاش با این قضیه برام مهمه. یادته یه مدت راجع به بازنشستگی مطالعه میکردی؟
[مریم]: آره، بیشتر راجع به ضرورت بیمهی بازنشستگی و مشکلات جهانی صندوقهاش بود.
[حسام]: خب یکم توضیح میدی برامون از مطالعهات؟
[مریم]: ولی هنوز بهمون نگفتی اون شرکت، چی بود و ربطش به قضیه چیه؟!
[حسام]: نگران نباش. میگم. ولی قبلش تو برامون از مطالعهات بگو، تا یواش یواش به اونجا هم برسیم.
[مریم]: خب، عرض شود که مهمترین کاری که بیمهها میکنن، انتقال ریسک هست. چطوری؟ اینکه ریسک رو از مردم که بهشون گفته میشه «بیمهشونده» میگیرن و به خودشون که «بیمهگر» هستن، منتقل میکنن. طبق مادهی یک قانون بیمه، در ازای پرداخت حق بیمه، بیمهگر موظف میشه خسارتهای ناشی از یه سری ریسکها و خطرات رو بپذیره. حالا توی قضیهی بازنشستگی بیمهها، ریسکِ کهولت سن و عدم امکان کار توی سن بالا رو از بیمهشوندهها میگیرن و بعد از چندین سال گرفتن حق بیمهی بازنشستگی، بهشون حقوقِ بازنشستگی میدن.
اما مثل هر موضوع دیگهای که توی دنیا با مشکلات ریز و درشت، دستوپنجه نرم میکنه، بیمهها هم از این قضیه مستثنی نیستن. اگر بیمهها با چالش و مشکل مواجه نبودن، باید همیشه پرداختهاشون سروقت میبود دیگه درسته؟ بهموقع نبودن تعهدات بیمهها، نشون میده این مسئله تو جهان، وجود داره. یعنی مشکل از جایی شروع میشه که «بیمهشوندهها» حق بیمهی خودشون رو منظم پرداخت میکنن ولی وقتِ جبران که میشه، بیمهها نمیتونن به تعهدات خودشون عمل کنن.
اگر بخواهیم این مشکل رو واکاوی کنیم، اولین دلیلی که بهش برمیخوریم، مشکلات اقتصادیه. کشورها با بحرانهای مالی و تورم پایدار و هزار و یک مشکل اقتصادی دیگه روبرو هستن. بیمهها بابت حق بیمهی بازنشستگی که میگیرن، باید با تورم بجنگن و بتونن بعد از مثلاً ۳۰ سال، حقوق بازنشستگی رو پرداخت کنن. هر چی تورم بیشتر، کار بیمهها سختتر. هر چی مشکلات اقتصادی بیشتر، امکان سرمایهگذاری برای صندوقهای بازنشستگی، مشکلتر میشه. ریشهی بعدی رو باید توی عملکردهای بد دولتها و مجلسها جستوجو کنیم. دخالتهای نابجا، بدعهدی توی پرداخت حق بیمهها توسط ادارات و سازمانها، لطمه به استقلال مالی اونا و کلی دلیل دیگه، کار رو پیچیدهتر میکنه. اینا تازه مال وقتی هست که بیمهها بخوان به تعهداتشون عمل کنن. ماجرا وقتی بدتر میشه که بیمهها درگیر فساد بشن و حق بیمهای که مردم پرداخت میکنن، به جای سرمایهگذاری، بره تو جیب یه سری افراد خاص! راستی اگر موضوع «فساد» براتون جالب بود، اپیزود «هزارتو»ی پادکست اسکروج، به همین موضوع پرداخته.
[موسیقی میانی]
[حسام]: همینطوری که داشتی نکاتت رو میگفتی، داشتم اونا رو با شرایط کشور تطبیق میدادم و خب با همهی این مسائل تو ایران هم، روبرو هستیم. هم تورم و رکود بالایی داریم و هم متأسفانه فساد گسترده وجود داره. نمونهی بارزش همین پروندهی فولاد مبارکهی اصفهان بود که بعد از تحقیق و تفحص، مشخص شد که بیشتر از ۹۲ هزار میلیارد تومان تخلف و فساد تو سالهای گذشته توسط مدیرای این شرکت رقم خورده! ۹۲ هزار میلیارد تومن خیلی رقم بزرگیه! برای فهمیدن بزرگیِ این رقم، خوبه به این اشاره کنیم که اگر کسی، ماهانه ۱۰ میلیارد تومن درآمد داشته باشه و تمام این مبلغ رو فقط پسانداز کنه و با فتوسنتز زنده بمونه، ۷۶۶ سال طول میکشه این مبلغ رو جمع کنه!
حالا علاوه بر همهی این موارد، تو ایران با یه چالش دیگه هم روبرو هستیم. اونم هرم جمعیتی هست. هرم جمعیتی ایران توی سال ۲۰۲۰، نشون میده بیشتر افراد جامعه، تو بازهی سنی ۲۸ تا ۴۴ سال هستن. این یعنی فقط کافیه ۱۵ یا ۲۰ سال دیگه برسه و این حجم جمعیتی، وارد سن بازنشستگی بشن. چه اتفاقی میفته؟ یه بار شدید مالی میاد روی دوش بیمهها. از اون ور هرم جمعیت که به نوجوونا و جوونا میرسه، با کاهش حجم روبرو میشه. یعنی همون ۱۵ یا ۲۰ سال دیگه که اون حجم بالای بازنشسته رو داریم، بیمهدهندهها خیلی کمتر هستن! یعنی خروجی سیستم بیمهی کشور که همون حقوقهای بازنشستگی هست، افزایش شدیدی پیدا میکنه ولی از اون طرف ورودی سیستم که همون حقبیمههایی هست که نیروی کار اون رو پرداخت میکنه، به شدت کاهش پیدا میکنه. این یه زنگ خطر بزرگه واسه کشور.
مشکلات تموم شدن؟! متأسفانه باید بگم نه! یه شرکت مهمی تو کشور وجود داره به نام «شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی» که به اختصار بهش میگن «شستا». این شرکت متعلق به سازمان تأمین اجتماعی بود که توی سال ۱۳۶۵ کارش رو به عنوان یه شرکت سهامی خاص شروع کرد. چرا گفتم مال تأمین اجتماعی «بود»؟ چون این شرکت وارد جریان خصوصیسازی شد و توی ۲۷ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰ درصد از سهامش از طریق عرضهی اولیه تو بورس، به مردم واگذار شد. اونم نه یه واگذاری معمولی، بلکه با این عمل بزرگترین واگذاری تاریخ بورس ایران رقم خورد که به تنهایی، رشد ۱۹۳۵۳ واحدی شاخص و افزایش ۶۹۰,۰۰۰ میلیارد ریالی ارزش بازار رو رقم زد. البته شستا کامل خصوصی نشده و هنوز، ۸۶ درصد از این شرکت مال سازمان تأمین اجتماعی هست؛ اما علت این واگذاری چی بوده؟ دولت توی سال ۹۹ در اصل برای راست و ریس کردن بخشی از کسری بودجه و جبران بدهیهای بیپایانش به تأمین اجتماعی، بخشی از شستا رو عرضه کرد! راستی اگر به خصوصیسازی هم علاقهمند هستید تا بیشتر راجع بهش بدونید، اپیزود «خصوصیبازی» پادکست اسکروج در خدمتتون هست!
اتفاقی که بعد از این عرضهی اولیه رخ داد چی بود؟ شرکت نوسانهای زیادی رو تجربه میکنه که توی تیر ۹۹، با مبلغ ۲۴۱ هزار میلیارد تومن به بیشترین ارزش خودش میرسه. همین ارزش توی تاریخ نگارش این اپیزود، به ۱۶۰ هزار میلیارد تومن رسیده؛ یعنی ۸۱ هزار میلیارد تومن کاهش ارزش! این نشون میده فعلاً اوضاع این شرکت، چندان خوب نیست!
[مریم]: حسام یه لحظه صبر کن! نکنه اون شرکتی که اول اپیزود گفتی توی قضیهی ویلموتس دخیل هست و قراره بخش بزرگی از بدهی ما به این آقا رو بده، شستا هست؟!؟!
[حسام]: راستش رو بخوای خیلی دوست دارم جوابی که به سؤالت میدم «نه» باشه، ولی متاسفانه درست حدس زدی! تو جریان بدهیهای فدراسیون فوتبال به مربی بلژیکی، شستا موظف شد دو میلیون یورو به فدراسیون قرض بده تا اون بتونه بخشی از بدهیاش رو پرداخت کنه. دو میلیون یورو از چه شرکتی گرفته شده؟ شرکتی که عملاً به بیش از ۴۰ میلیون بیمهشده و بازنشستهی سازمان تأمین اجتماعی و خانوادههای اونا تعلق داره. یعنی با وجود این همه مشکل جهانی صنعت بیمه و مشکلات داخلی و هرم جمعیتی و بدهیهای دولت و خلاصه این همه مشکل، شستا میاد و ۶۰ میلیارد تومن به فدراسیون کمک میکنه. حالا در عوض فدراسیون چیکار کرد؟ یه فقره چک ۲ میلیون یورویی به شستا داد که به نظرت وصول شد؟
[مریم]: از طرز سؤال کردنت مشخصه که نه!
[حسام]: دقیقاً. فدراسیون تا زمان سررسید اون چک، از اون ۶۰ میلیارد تومن فقط ۱۶ میلیاردش رو برمیگردونه و چک وصول نمیشه. چه اتفاقی میفته؟ کار به مزایده و فروش ساختمان فدراسیون فوتبال کشیده میشه! میبینی؟! به خاطر یه بیدقتی توی تنظیم قرارداد با سرمربی تیم ملی، این همه بدبختی باید بکشیم….. هزینهی این کار رو کیا باید بدن؟! کسایی که با هزار امید و آرزو، سالهای سال حق بیمهشون رو به موقع پرداخت میکنن تا بعد از بازنشستگی، با خیال راحت حقوق بازنشستگی بگیرن.
قبول داری که برای تأمین غرامت قرارداد ویلموتس، جای اشتباهی رو انتخاب کردن؟! یعنی این وسط، یه «تأمین اشتباهی» رخ داده؟!
[مریم]: چی بگه آدم؟! تازه این چیزی که گفتی رو باید بذاریم کنار اون همه مشکل که بررسیاش کردیم و گفتیم از جنبههای مختلف، سیستم بیمهی کشور با چالشها و مشکلات زیادی روبرو هست.
حالا طبق روال اپیزودهای فصل دوم اسکروج، تو این قسمت هم یه مهمون داریم. سرکار خانم نرگس اکبرپور پژوهشگر موسسه عالی تامین اجتماعی دعوت اسکروج رو برای این قسمت پذیرفته تا برامون، این مشکلات رو بیشتر بشکافه و از راهحلهایی که میشه براشون در نظر گرفت، برامون صحبت کنه:
[پرسش از پژوهشگر: تو این اپیزود سعی کردیم مشکلات جهانی صنعت بیمه رو بررسی کنیم و توی یه تطبیق با شرایط کشور، مشکلات کشور رو هم بررسی کنیم. ممنون میشیم اگر این مشکلات رو ریشهایتر موشکافی کنید و بگید که برای حل این مشکلات، راهحلهای پیشنهادی شما چیه؟]
[مریم]: به نظر میرسه که زنگ خطر بحران واسه صندوقهای بازنشستگی کشور، به صدا در اومده و فعالین و پژوهشگرای این حوزه، یکصدا دارن میگن که باید نسبت به این وضعیت، یهسری اقدامات اصلاحی انجام بشه. از طرف دیگه درسته که اصلاح صندوقها ضروریه، اما به نظر نمیرسه که اصلاح آمرانه و غیرمشارکتی، به اندازه کافی موفق و موثر عمل کنه. باید یه مشارکت همهجانبه صورت بگیره تا این بحران، تبدیل به یک مشکل غیرقابلحل، نشه.
[موسیقی پایانی]
[حسام]:
ممنون که مثل همیشه، ما رو تا انتهای اپیزود همراهی کردین. چیزی که شنیدین، اپیزود پانزدهمِ پادکست اسکروج بود. وسطای این اپیزود به «هرم جمعیتی ایران» اشاره کردیم که تصویر این هرم، الان توی پیج اینستاگرام اسکروج آپلود شده و دیدنش خالی از لطف نیست. همونطور که تا الان دیگه حتماً در جریانش هستید، تو این فصل، قراره به مهمترین مسائل و مشکلات اقتصادیِ ایران بپردازیم و با کمک پژوهشگرها و اندیشهورزهای ایرانی، این مسائل رو دقیقتر بررسی کنیم. طبق معمول اپیزودهای این فصل، این قسمت هم با همکاری و همراهی خانهی اندیشهورزان تولید شده.
[مریم]:
اگه این اپیزود رو دوست داشتین، ممنون میشیم اونو با دوستاتونم به اشتراک بذارید، همین به اشتراک گذاشتن بزرگترین حمایتیه که میتونید از ما داشته باشید. برای اینکه به ویدئوهای ما دسترسی داشته باشین، کافیه توی یوتیوب، “اسکروج پادکست” رو سرچ کنید یا روی لینکی که توی کپشن موجوده، کلیک کنید. البته پادکست اسکروج توی همهی پادگیرها از جمله کستباکس، اپلپادکست، اسپاتیفای، گوگلپادکست، شنوتو، نوار و هر پادگیری که فکرش رو بکنید، در دسترسه و میتونید ما رو توی اینستاگرام، یوتیوب، توئیتر و تلگرام هم دنبال کنید.