قسمت هشتم | سیاره آبی

برای حمایت از محتوای رایگان، به اشتراک بگذارید

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در linkedin
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در email

سیاستمدارها همیشه درباره منافع رشد اقتصادی صحبت می کنن و اگر بهش فکر کنین متوجه میشین که عمده اقدامات اخیر این کشورها، چه توسط دولت، چه مجلس و هر نهاد دیگه‌ای، همه و همه در راستای حرکت به سمت رشد اقتصادی بوده ـ ماشین‌های بیشتر، کارخونه‌های بیشتر، مشاغل بیشتر، خدمات بیشتر، و آلودگی بیشتر.

توی این قسمت می‌خوایم رابطه آلودگی و رشد اقتصادی رو بررسی کنیم و در ادامه ببینیم آخر کار سیاره ما چی میشه؟ 

منبع: Planet Money

نویسنده منبع اصلی: Herman Daly | نویسنده این قسمت: سارا ساردوئی | روایت: حسام مدنی | تدوین و کاور: امین قطبی‌فر

 

منابع بیشتر جمع کردن

 

قسمت هشتم اسکروج‌پادکست: سیاره ی آبی

سیاستمدار ها همیشه درباره ی منافع رشد اقتصادی صحبت می کنن و اگر بهش فکر کنین متوجه میشین که عمده اقدامات اخیر این کشورها ، چه توسط دولت، چه مجلس و هر نهاد دیگه ای، همه و همه در راستای حرکت به سمت رشد اقتصادی بوده ـ ماشین های بیشتر، کارخونه های بیشتر، مشاغل بیشتر، خدمات بیشتر، و      آلودگی بیشتر

بله درست شنیدین آلودگی بیشتر 

سلام

شما به اپیزود هشتم پادکست اسکروج گوش میدید. این قسمت در اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ منتشر میشه. اسکروج پادکستیه که در هر قسمت یک موضوع چالش‌برانگیز مطرح، و سعی می‌کنه با کمک علم اقتصاد، سیاست و غیره بهش پاسخ بده. توی این قسمت می‌خوایم رابطه ی آلودگی و رشد اقتصادی رو بررسی کنیم و در ادامه ببینیم آخر کار سیاره ی ما چی میشه؟ 

حتما الان دارین از خودتون میپرسین آلودگی چه جوری به رشد اقتصادی کمک میکنه؟

خب پس بذارین اینجوری شروع کنیم.

در اقتصاد شاخصی وجود داره به اسم GDP یا همون تولید ناخالص داخلی که تمام تولیدات و خدمات یک کشور رو در طول یک سال اندازه گیری میکنه.

وقتی که یه اتفاق مثل نشت نفتی رخ میده، تمام هزینه های پاکسازی این آلودگی به تولید ناخالص داخلی اضافه میشه. در واقع با این روش ما از تمام اثرات منفی محیط زیستی این آلودگی صرف نظر می کنیم و فقط جنبه ی مثبتش که همون ایجاد درآمد برای بخش خدمات پاکسازیه رو به GDP کشور اضافه می کنیم. 

همینطور که می بینید این شیوه ی حسابداری کاملا نامتقارنه. این مشکل رو بیشتر اقتصاددان ها می‌دونن: GDP از عواقب منفی رشد اقتصادی صرف نظر میکنه. مثلا بیاین فرض کنیم من و شما یه کارخونه داشته باشیم، هزینه ی مواد، تجهیزات و نیروهای کار، همه بخشی از تولید ناخالص داخلی به حساب میاد. اما بیاین فرض کنیم که کارخونه ی ما آلودگی زیادی تولید میکنه. این آلودگی میتونه مردم رو مریض کنه و حتی اونا رو بکشه. خب این مشکل هم بخشی از هزینه ی فعالیت ما محسوب میشه. مگه نه؟ اما کسایی که میزان تولید ناخالص داخلی رو محاسبه میکنن، کاملا از این موضوع چشم پوشی می کنن و طبیعتا ما نمیتونیم آثار این آلودگی رو توی محاسبات GDP پیدا کنیم. 

این اتفاق و اتفاقات مشابه باعث شد تا اقتصاددان ها به این فکر بیوفتن که یه روش برای اندازه گیری این نتایج منفی پیدا کنن.  یکی از این افراد رابرت مندلسون ئه. مندلسون با دوتا از دوستاش، یه مقاله تحت عنوان «محاسبه ی عواقب آلودگی محیط زیستی » نوشتن. میشه گفت این مقاله یه راهنما برای چگونگی اندازه گیری اثر صنایع مختلف بر هوای تنفسی ماست. تحقیقات نشون داده هوای آلوده میتونه باعث مرگ زودهنگام انسان ها، به خصوص افراد مسن تر بشه. اما آلودگی هوا اثرات دیگه ای هم بر سلامت انسان ها داره، عوارضی مثل انواع بیماری ها و حمله های آسم. علاوه بر اینا آلودگی هوا تاثیرات دیگه ای هم مثل تخریب های محیط زیستی و کاهش دید داره که اونا هم باید در نظر گرفته بشه. این محقق ها بررسی کردن که کارخونه های زغال سنگ یا ماشین های سنگین چه میزان ذرات معلق تولید میکنن، و هزینه ی اثر منفی فعالیت اقتصادی  رو محاسبه و از ارزش نتایج مثبت شون کم کردن. میشه گفت این شیوه ی اندازه گیری، دید دقیق تری از ارزش اجتماعی هر فعالیت اقتصادی به ما میده. 

به نظرتون چطور میشه این آلودگی های محیط زیستی رو کمّی سازی و اندازه گیری کرد؟

خب بذارید با یه مثال جلو بریم 

حتما دیدین بعضی از صبح های زمستون وقتی از پنجره هامون به شهر نگاه میکنیم شهر رو غرق در دود میبینیم .گاهی وقت ها از شدت آلودگی حتی نمی تونیم برج میلاد رو ببینیم حالا ما یه عکس از تهران بدون دود و  آلودگی رو نشون آدما میدیم و ازشون میپرسیم که حاضرین چقدر هزینه کنین که نمای تهران پاک تر بشه. ما این سوال رو به صورت رندوم از افراد مختلف میپرسیم و از ارزش‌گذاری پیشنهادی مردم  استفاده میکنیم و سعی میکنیم با این روش، نمای بدون آلودگی تهران رو ارزش گذاری کنیم.

با این روش و روش های مشابه میشه خیلی از چیزا رو قیمت گذاری کرد. مثلا میشه ریسک ایجاد شده برای سلامت افراد که به خاطر  آلودگی هوا به وجود اومده  رو ارزش گذاری کرد.

برای این ارزش گذاری مندلسون اومد و از نتایج مطالعاتی که از مقایسه ی دستمزد مشاغل پرخطر و کم خطر انجام شده بود استفاده کرد. برای این مقایسه بیاین دو فرد با مهارت یکسان رو در نظر بگیرید. این دو فرد هیچ تفاوتی در کار کردن ندارن فقط یکی از این دو حاضره در قبال دستمزد بیشتر ریسک جانی بیشتری رو در کارش بپذیره. اقتصاددان ها به این نتیجه رسیدن که مردم در ازای افزایش‌های ناچیز در خطرات سلامتی شون هزینه‌های بالاتری رو طلب می‌کنن.  مثلا اگر احتمال مرگ یک نفر در سال آینده فقط به‌اندازی یک هزارم درصد افزایش پیدا کنه، به‌طور متوسط اون آدم ۶۰ دلار افزایش توی حقوقش رو طلب می‌کنه؛ نه برای مرگ یا زنده موندن قطعی، {با لحن متفاوت} بلکه فقط برای احتمال مرگ یا زنده‌موندن. افزایش آلودگی هم احتمال مرگ رو اگرچه اندک، اما برای همه‌ی ما افزایش می‌ده.

درواقع مندلسون و دوستاش دقیقا همون کاری رو انجام دادن که دولت آمریکا هر ماه برای اندازه گیری تولید ناخالص داخلی انجام میده. اونا مقدار آلودگی رو مورد بررسی قرار می‌دن. بعد این مقادیر رو قیمت گذاری می‌کنن و با هزینه های دیگه جمع می‌زنن و در آخر عددی به دست میاوردن که بهش GED یا خسارات ناخالص داخلی می گفتند.

این اقتصاددان‌ها اومدن و عدد GED رو به روی هر صنعتی که آلودگی تولید میکرد اعمال کردن و در نتیجه ی این کار متوجه شدن صنایعی وجود داره که هزینه ی آلودگی که تولید میکنن بیشتر از مزایاشونه. اقتصاددان ها عبارت «صنایع بد» رو به این شرکت ها اختصاص دادن. میشه گفت یکی از مهم ترین و بزرگ ترین صنایع بد، نیروگاه های تولید برق ذغال سنگی هستن. تحقیقات نشون میده معایب این صنایع با توجه به حجم عظیم آلودگی شون،اینقدر کمه که نمیتونه مزیت کوچیکی که دارن رو پوشش بده

پیامد های این تحقیق خیلی عمیقه. ما فکر میکنیم هزینه ای که برای برق پرداخت می کنیم همون عددیه که روی قبض برقمون چاپ شده. اما واقعا اینطور نیست. حملات مکرر آسم و کاهش لذت استفاده از نمای پارک های محل زندگی مون، هزینه های دیگه ای هستن که در حال حاضر داریم پرداخت میکنیم. به عبارت دیگه، ما با خرج کردن از زندگیمون داریم مخارج این صنایع رو تامین میکنیم. 

راه حل پیشنهادی مندلسون اینه که این هزینه رو به قیمت برق اضافه کنیم. برای مثال، شاید یکی از راه ها این باشه که هزینه های خسارت ناخالص این صنایع رو به قیمت برق اضافه کنیم و صنایع تولید برق زغال سنگی رو موظف کنیم از تجهیزات پیشرفته و البته گرون تری استفاده کنن. این کار باعث میشه آلودگی کمتر بشه. در این صورت احتمالا قیمت برق تولید شده از ذغالسنگ حدودا به دو برابر مقدار فعلی میرسه. 

درسته قیمتی که روی قبض برقتون خواهید دید دو برابر میشه. اما به خاطر داشته باشین که شما در حال حاضر هم این هزینه رو پرداخت می کنین. فقط با این روش میتونین قیمت واقعی رو به وضوح روی قبض برقتون ببینین. از طرف دیگه وقتی ما پول بیشتری پرداخت می کنیم، هزینه های اجتماعی ناشی از آلودگی هوا کاهش پیدا میکنه. در نتیجه انسان های کم تری دچار مرگ زودرس میشن و آسمون پس زمینه ی عکس خانوادگیتون پاکیزه تر و شفاف تره. 

اقتصاددان ها اعتقاد دارن که این نوع ارزش گذاری باید در همه ی زمینه ها و همه ی صنایع انجام بشه و این فرایند رو تحت عنوان «درنظرگرفتن هزینه‌ی آثار جانبی منفی » میشناسن. در این روش مشخص میکنن که هزینه های پنهان هر کدوم از صنایع شرکت کننده در تولید ناخالص داخلی چقدره و این هزینه ها رو قیمت گذاری میکنن و در انتها اونا رو از عدد آخر کم میکنن. 

البته همونطور که انتظار میره، این کار چندان ساده نیست. همینطور که دیدین مندلسون بخش اعظم کارش رو به اندازه گیری آثار جانبی منفی آلودگی هوا اختصاص داده اما آلودگی هوا تنها یکی از اثرات منفی این صنایعه. این تحقیق مشکلات دیگه ای مثل آلودگی آب ها، آلودگی صوتی، بوی بد و انتشار کربن رو مورد بررسی قرار نداده. بررسی انتشار کربن به تنهایی نیازمند یه پروژه ی خیلی وسیعه. چرا که انتشار کربن منجر به تغییرات آب و هوایی کره ی زمین میشه. و ماجرا به این هم محدود نمیشه، در حال حاضر جنب و جوشی بین اقتصاددان‌ها و روانشناس‌ها به وجود اومده که  آثار جانبی منفی دیگه هم در رشد اقتصادی لحاظ بکنن، آثار منفی‌ای مثل تنهایی، افسردگی یا هر چیز دیگه‌ای که از کیفیت زندگی ما کم میکنه، باید یکجوری در رشد اقتصادی لحاظ بشه. 

اینجاست که عده‌ای میگن حجم این اثرات خارجی منفی و هزینه‌هایی که لحاظ نمی‌شن، انقدر زیاده که هیچوقت نمی‌تونیم همشون رو محاسبه کنیم، پس راه‌حل ساده‌تر اینه که رشد رو متوقف کنیم. {لحن عوض شه} یعنی از تلاش برای رشد اقتصادی، که در طول تاریخ مرکز توجه اقتصاددان ها بوده دست برداریم. 

این گروه اعتقاد دارن که ما همیشه داریم درباره ی رشد صحبت می کنیم. و اغلب یادمون میره که رشد و شکوفایی دو مفهوم کاملا متفاوت هستن. شکوفایی همون مرحله‌ایه که بهش رسیدیم. اگر بتونیم میزان شکوفایی رو در درجه ی مشخصی که در اون قرار داریم، نگه داریم، عملکرد ما موفقیت آمیز بوده و زندگی به خوبی و خوشی ادامه پیدا میکنه. اما رشد یعنی «بیشتر»؛ رشد یعنی بالا رفتن عددهای امسال نسبت به سال قبل و باز هم بیشتر. بیشتر و بیشتر و بیشتر.

 افراد میتونن بدون رشد کردن، به شکوفایی برسن.. این گروه که معتقد رسیدن به شکوفایی ان ما رو به رژیم کمیت دعوت میکنن و میگن بیایم برای بزرگ شدن تلاش نکنیم و بدونیم که منابع جهان ما محدوده. بیاین با رشد بیش از حد جلوی فعالیت های ضروری دیگه رو نگیریم. پیشنهادشون اینه به جای اینکه به دنبال محصول بیشتر و بیشتر باشیم، مقدار محصول مصرفیمون رو ثابت نگه داریم و در عوض به دنبال کیفیت بهتر باشیم.

اما اینجا یه سوال اساسی پیش میاد و اون اینه که چه جوری تمام ۷ میلیارد نفرِ کره ی زمین قراره به شکوفایی برسن؟ بخش اعظم انسان ها یه رژیم غذایی اجباری دارن. مثلا حدود یک میلیارد انسان توی هند زندگی میکنن. اگر همه ی این افراد به سطح رفاه شهروندای سوئد برسن، مشکلات خیلی بزرگی برای محیط زیست ایجاد میشه. 

راستش چه بخوایم چه نخوایم زندگی در دنیای امروز ناعادلانست. بیاین به مفهوم ناعدالتی فکر کنیم. این که برخی افراد از منابع، بیشتر از حد نیازشون استفاده میکنن و از طرف دیگه بعضی ها حتی نمیتونن نیازهای اولیه شون رو تامین کنن یک اتفاق ناعادلانس. این مشکل نتیجه ی توزیع اشتباه منابع هست و همچنین یه بخشش به خاطر اینه که انسان ها به اشتراک گذاشتن منابعشون رو دوست ندارن. خب پس راه حل چیه؟ رشد اقتصادی. اگر گستره ی اقتصاد رو وسیع تر کنیم این موج برای همه ثروت می‌آرهه. همه ی انسان ها ثروتمندتر میشن. از شهروندای اروپای غربی و آمریکا گرفته تا کسی که در روستا های هند زندگی میکنه. به عبارت دیگه کیک GDP دنیا بزرگتر میشه و به هر نفر قسمت بیشتری نسبت به قبل میرسه.

اما چطور میشه توی جهانی با منابع محدود به رشد کردن ادامه داد؟ بیشتر اقتصاددان های معروف این مسئله که میگه ما در جهانی محدود زندگی میکنیم رو قبول دارن اما این رو بدین معنی نمیدونن که جهان ما از لحاظ استفاده کردن از منابع برای زندگی محدود باشه . اونا معتقدن میشه به گسترش دامنه ی اقتصاد ادامه داد. منابع زیادی برای انجام این کار وجود داره. حتی رابرت مندلسون که در تمام عمرش به دنبال آثار منفی رشد گشته هم باور داره که اقتصاد باید به رشد خودش ادامه بده.  

در واقع منابع در دسترس ما، بیشتر از اون چیزیه که افراد فکر می کنن. ما فقط بخش کوچیکی از منابع این سیاره رو مورد استفاده قرار دادیم. علاوه بر اون، جالبه که بدونین افزایش تولید ناخالص داخلی به معنای این نیست که همه ی افراد باید دارایی های فیزیکی زیادی داشته باشن. ما کم کم داریم به سمت غیر فیزیکی کردن تولید ناخالص داخلی پیش میریم. در حال حاضر بخش اعظم تولید ناخالص داخلی یا GDP کشور ها رو خدمات تشکیل میدن. نه کالاهای فیزیکی. 

ممکنه الان شما بگین همه ی اینا درست ولی با این وجود بیشتر مردم جهان الان ماشین ندارن و میخوان ماشین داشته باشن. بیشتر انسان های جهان خونه ندارن و دلشون میخواد خونه داشته باشن. بسیاری از مردم جهان خواهان چیزهایی هستن که برای تامین اونا لازمه از چوب، نفت،آهن و منابع فیزیکی دیگه استفاده کنیم. چه جوری میخواین اینو توجیه کنین؟

درسته که همه ی ما باید نگران پایان منابع باشیم و در مصرف اونا دقت کنیم. این موضوع ابدا جای سوال نداره. اما اگر مثلا جنگل ها رو در نظر بگیریم، میشه گفت جنگل در حال حاضر یه منبع پایداره و میتونه درختای مورد نیاز رو تامین کنه. 

در واقع اگه ما وضعیت ایالات متحده رو بررسی کنیم متوجه میشیم که همیشه به این شکل نبوده. انسان ها در قرن ۱۹ و ۲۰ میلادی تقریبا تمام درختای کهنسال جنگل رو بریدن و قطعا این کار اشتباهه . امروزه درختای بزرگی که از اون زمان جون سالم به در بردن توسط دولت آمریکا حفاظت میشن. این مسئله نشون میده که صنایع نوآورانه در زمان نیاز یا در زمان اجبار پدیدار میشن. امروز تقریبا تمام کاغذ مصرفی ما از جنگل هایی تامین میشه که به دست خود شرکت ها کاشته شدن. 

اما میتونیم بگیم خب که چی؟ ما تمام جنگل های قدیمی رو نابود کردیم و به جای اون اکوسیستم های غنی، جنگل های دست ساز درست کردیم. آیا این موضوع جای خوشحالی داره؟ پس تکلیف جاهایی مثل آمازون چی میشه؟ 

درباره ی جنگل زدایی آمازون هم میشه خوشبین بود. در جنگل های آمازون، جنگل زدایی به منظور ایجاد زمین کشاورزی وجود داره. اما ممکنه برزیلی ها بتونن بهتر از ما از محیط زیستشون حفاظت کنن. ممکنه اونا بتونن جلوی جنگل زدایی کامل رو بگیرن و این مشکل رو سریع تر از NGO ها حل کنن. درسته که الان جنگل زدایی هنوز ریشه کن نشده ولی قطعا به زودی ریشه کن میشه.همین طور که امروزه شاهد تصویب لوایح مختلف در برزیل برای جلوگیری از نابودی آمازون هستیم. مردم هم دارن سعی می کنن در چهارچوب قانون، روند جنگل زدایی رو کند کن. میشه گفت شاید برزیل هم داره همون راهی رو که ایالات متحده رفته طی میکنه . در هر صورت  این خودش گام خیلی بزرگیه. اگر به پنج سال اخیر برزیل نگاه کنیم، متوجه میشیم که نرخ جنگل زدایی در آمازون به مراتب کند تر شده.

البته یه نظریه ی کلی تر هم وجود داره که ادعا میکنه برای رفع مشکلات زیست محیطی لازمه مردم ثروتمند تر شن!

مثلا خودتون رو در نظر بگیرین. شما احتمالا به خرسای قطبی خیلی اهمیت میدین. خیلی از این ناراحت میشین که ممکنه ما انسان ها با کارامون زیستگاه اونا رو از بین ببریم. در نتیجه ممکنه در راستای جلوگیری از انقراض خرسای قطبی به نهاد های مرتبط پول اهدا کنید. اما این دغدغه از دیدگاه جهانی، دغدغه ی یه فرد ثروتمنده. درست میگم؟ اگر شما الان گرسنه بودید و باید شکم خانوادتون رو سیر میکردین ، احتمالا اهمیت چندانی به خرسای قطبی نمیدادین. این موضوع در سطح جهان هم صادقه. وقتی که افراد به سطح مشخصی از درآمد میرسن، به تدریج اهمیت دادن به محیط زیست رو آغاز می کنن. 

به نظر میرسه یکی از کار هایی که افراد دوست دارن بعد از افزایش درآمد انجام بدن، هزینه کردن برای محافظت از محیط زیسته. افزایش درآمدها ممکنه کمی بیشتر به محیط زیست فشار بیاره اما در عوض انسان های بیشتری برای محافظت از اون تلاش میکنن. اگر تحقیق کنین متوجه میشین که محافظت از محیط زیست در کشور هایی بیشتر اتفاق میفته که شهروندان اون سطح درآمد بالایی دارن. افراد در این کشور ها پول، درآمد و ثروت لازم برای جلوگیری از تخریب محیط زیست رو در اختیار دارن. در نتیجه همیشه اولین تلاش های عمومی برای کنترل آلودگی رو در این کشور ها شاهد هستیم.

 خب پس تا الان شرایط اینه که از یک طرف یه سری اقتصاددان رو داریم که میگن رشد بده و باید اون رو متوقف کنیم. از طرف دیگه یه گروه دیگه رو داریم که مثل رابرت مندلسون با این موضوع مخالفت میکنه و میگن میتونیم با اعداد صحیح، هزینه ی آلودگی رو محاسبه کنیم. میتونیم روی کربن قیمت بذاریم و روند تغییر آب و هوای کره ی زمین رو کند تر کنیم. اگر این کارها رو انجام بدیم، رشد اقتصادی اثرات مثبت خودش رو نشون میده. میتونیم همگی از این رشد اقتصادی لذت ببریم. در این شرایط، جهانی خواهیم داشت که تک تک انسان های اون به محیط زیست اهمیت میدن. 

اما یه نکته وجود داره که تمام این فرضیه رو زیر سوال میبره: در نهایت چند نفر از ما روی کره ی زمین باقی میمونه؟ اگر قرار باشه روند پیشرفت در آینده مشابه صد سال اخیر باشه چی؟ در طول ۷۳ سال گذشته جمعیت سه برابر شده.حجم استفاده از ماشین، خونه، دستگاه و گوشی های موبایل به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده. و حالا بار خیلی بزرگی برای حفظ این جمعیت بر دوش محیط زیست قرار داره. این یه تغییر خیلی بزرگه.  

از دیدگاه برخی افراد اساسا میشه گفت اتفاقی که در قرن بیستم افتاد یک واقعه ی منحصر به فرد بوده. جمعیت کره ی زمین در طول یک قرن از ۱ میلیارد به ۶ میلیارد رسید. این پدیده در نتیجه ی انقلاب صنعتی و افزایش متوسط طول عمر انسان ها از ۴۰ سال به ۷۰ سال اتفاق افتاد و دیگه قرار نیست تکرار بشه. 

خب واقعیتش سازمان ملل متحد هم یه گزارش بزرگ درباره ی آینده ی جمعیت داره،در این گزارش سه پیش بینی برای وضعیت جمعیت کره ی زمین در صد سال آینده وجود داره. دو تا از پیش بینی ها، کره ی زمین رو در جایگاهی که مندلسون ترسیم میکنه قرار میدن. شیب میزان رشد جمعیت کمتر میشه و اگر حق با مندلسون باشه ـ انسان های ثروتمند اهمیت بیشتری به محیط زیست میدن ـ در اون صورت جا برای امیدواری وجود داره. ولی پیش بینی سوم به بدترین شرایط ممکن اختصاص داده شده. رشد جمعیت به اندازه ای که در صد سال گذشته بوده باقی میمونه و در این صورت تصور پایان خوش برای کره ی زمین کار خیلی سختیه. با این حال فکر میکنم اینکه دو پیش بینی امیدوار کننده، پیش رو داریم خیلی هم بد نیست. 

چیزی که شنیدید، اپیزود هشتمِ پادکست اسکروج بود. برای خوندن مطالب بیشتر در زمینه علوم اجتماعی به سایتمون سری بزنید و حتما نظر بدید. کافیه توی گوگل اسکروج پادکست رو سرچ کنید. اگر دوست داشتین میتونین از ما در سایت حامی باش حمایت مالی کنید. لینک حمایت در توضیحات پادکست قرار داره.

 می‌تونید ما رو در اینستا، توییتر، لینکدین، تلگرام یا تمامی پادگیرهای مورد علاقه‌تون دنبال کنید. کافیه دنبال اسکروج‌پادکست بگردید سر هم، با دوتا او

اگر سوالی در مورد آدم‌ها جامعه، اقتصاد یا سیاست ذهنتون رو درگیر کرده میتونید از طریق سایت، تلگرام یا ایمیل ازمون بپرسید.




متن اپیزود جمع کردن

در خبرنامه ما عضو شوید

ایمیل‌تان را وارد کنید، ما دو هفته یک بار به شما محتوای ناب پیشنهاد می‌کنیم

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت‌ها را نیز گوش دهید

اسکرول به بالا