فهرست مطالب
دیدگاههای اولیه و بسترهای سرمایهداری
از نظر آدام اسمیت و فيزيوکراتها، نظام اقتصاد سرمایهداری، شکل طبیعی سازماندهی اقتصادی است که با میل درونی، علاقه تولیدی و روحيه تجارت خواهی انسان پیوند دارد. پیش زمینههای فراوانی برای شکل گیری سرمایهداری وجود داشته که برخی از آنها مربوط به قرون وسطا و پس از فروپاشی امپراتوری روم است و برخی در عهد رنسانس و عصر روشنگری شکل گرفته اند. دو دهه بین ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۰ در نتیجه انقلاب صنعتی و فراهم شدن شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی سازگار، در کشورهای با نظام سرمایهداری رشد اقتصادی بالایی صورت گرفت.
رشد یاد شده، علاوه بر فرانسه و انگلیس، کشورهای آلمان، بلژیک، سوئد و ایالات متحده را در بر گرفت. همچنین در یک سری از کشورها، تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به خصوصی در دورۀ یادشده به وقوع پیوسته است. مثلا در سال ۱۸۵۰ حداکثر ۱۰ ساعت کار روزانه در انگلستان به صورت قانون در آمد و این یک تحول در زندگی کارگری به شمار میآمد. زیرا پیش از آن در مواردی، حتی بیش از ۱۴ ساعت از کارگران کار کشیده میشد، ولی همان دستمزد پرداخت میشد. همچنین بردهداری در سال ۱۸۶۱ در روسیه و در سال ۱۸۶۲ در آمریکا برچیده شد. در فرانسه در قانون مصوب سال ۱۸۶۴ حق اعتصاب به رسمیت شناخته شد.
نقش برخی اقتصاددانان در شکل گیری سرمایهداری
تحت شرایط انقلاب صنعتی و مانند آن، برخی از اقتصاددانان نیز دنبال تولید نظریههایی هماهنگ با اوضاع پیش گفته بودند. از میان آنان میتوان به فریدریک باستيا (۱۸۰۱- ۱۸۵۰)، هنری چارلز کری (۱۰۳- ۱۸۷۹)، فرانسیسکو فرارا (۱۸۱۰ – ۱۹۰۰) جان اليوت كرنز (۱۸۲۳-۱۸۷۵) و هنری فاوست (۱۸۳۳- ۱۹۰۰) اشاره کرد. دیدگاه مشترک این اقتصاددانان، این بود که لازم است نظامی طراحی شود تا منافع مشترک طبقات اجتماعی را تأمین نماید. در عین حال این اقتصاددانان منتقدان شدید اندیشههای سوسیالیستی بودند و با دخالت دولت در اموراقتصادی مخالف بودند.
اینها همچنین عقیده داشتند که زمانی که رقابت کامل محقق شود، سازگاری و هماهنگی لازم بین منافع فردی و اجتماعی به عمل خواهد آمد. همه آنان معتقد به تجارت آزاد بودند. به نظر میرسد، اینها در دفاع از آزادی اقتصادی، از اسمیت و ریکاردو نیز پیشی گرفته باشند. باستیا یکی از این اقتصاددانان عنوان کتاب خود را نیز هماهنگی اقتصادی نام گذاشته است. وی سیاستهای حمایتی دولت را مورد حمله قرار میدهد. اقتصاددان دیگر از گروه پیش گفته، کرنز است. کرنز از یک سو به آخرین اقتصاددان کلاسیک معروف است و از سوی دیگر بیشتر به ابعاد عملیاتی اقتصاد روی آورده است.
عقاید جان استوارت میل
یکی از مشهورترین اقتصاددانان کلاسیک جان استوارت میل (۱۸۰۶- ۱۸۷۳) است. او اندیشمندی چندبعدی است؛ زیرا صاحب نظری برجسته در منطق و فلسفه و نظریه پردازی زبردست در امور سیاسی و اقتصادی است. سالها کتاب اصول اقتصاد سیاسی وی اصلیترین کتاب درسی بود. استوارت میل در ضمن هم ادیب بود و هم خطیب. در مقابل اسمیت که اندیشه لسفر را به این دلیل که رفاه مادی را به حداکثر میرساند، مورد تأیید قرار می دهد، میل معتقد است اندیشه لسفر به این خاطر مطلوب است که بیشترین آزادی فردی را به ارمغان میآورد.
میل طرفدار نظریه جمعیتی مالتوس است و معیارهای سیاستگذاری را بر مبنای آن مورد ارزیابی قرار میدهد. در عین حال استوارت میل به آموزههای سوسیالیستی در اقتصاد نیز علاقهمند بوده است. جالب است که هم چپگرایان (سوسیالیستها) و هم راستگرایان (نئوکلاسیکها) میل را به پیروی از نوعی رویکرد التقاط گرایانه در عقاید و روشهای اقتصادی، منتسب میکنند. دو نقطه نظر اساسی از استوارت میل شایسته توجه بیشتر است؛ عقلانیت و انسان. به این صورت که میل برخی از فرضهای مطلوبیتگرایان را رد می کند.
یکی از فرضها عقلانیت ابزاری است. وی تأکید میکند که عقلانیت را نمیتوان تماما به منفعت شخصی و جستجو برای حداکثر لذت تحویل برد. میل این دیدگاه مطلوبیت گرایان را نیز، که فرد همواره بهترین قاضی و تنها قاضی برای تشخیص منافع خود است، رد میکند. به نظر میل افزایش منافع و لذتهای فردی، به همراه افزایش منافع و لذتهای دیگران نیز قابل دستیابی است. وی عقیده دارد که فرد تا جایی که زیانی به آزادی دیگری نرساند، آزاد است. استوارت میل نیز همانند جان لاک و براساس قانون طبیعی، عقیده داشت که هر فرد باید صاحب و مالك اموال و داراییهایی باشد که نتیجه دسترنج خودش است.
او در عین حال معتقد بود که از این حق مالکیت شخصی، سوء استفاده های زیادی شده که باعث شده توزیع درآمدها و ثروتها ناعادلانه شود. از این جهت، به نظر او دخالت دولت برای رفع این بیعدالتیها مناسب است. معروف است که استوارت میل اولین اقتصاددانی است که به مطالعه و بررسی روش مطالعه اقتصاد پرداخته است. در این رابطه وی به بررسی این سؤال میپردازد که آیا علوم اجتماعی، علوم رفتاری و علوم اخلاقی – مثل اقتصاد، همانند علوم طبیعیاند یا خیر؟ سپس پاسخ میدهد که چون امکان انجام آزمایشهای کنترل شده خارج از قلمرو علوم طبیعی وجود ندارد، بنابراین، بین علوم اجتماعی مانند اقتصاد و علوم طبیعی، از جهت روش، تفاوت اساسی وجود دارد.
همچنین مشهور است که اولین بحثهای زیرساختی نظریه تجارت بین الملل هکشر – اوهلن، چندین دهه قبل، توسط میل بیان شده است. آنجا که تصریح میکند: یک کشور کالایی را صادر میکند که به طور نسبی هزینه کمتری در بر دارد. او همچنین در مخالفت با قانون سه – که ادعا میکند، در اقتصاد مشکل مازاد تولید وجود ندارد – میگوید: در بسیاری از کالاهای تولیدی، مازاد تولید مشکل اساسی است. در ضمن سود از نظر وی پاداش ریسک و عدم مصرف سرمایه در زمان حال شمرده میشود. صاحب نظران تاریخ عقاید اقتصادی، استوارت میل را در میان اقتصاددانان «حلقه گذار» هم مطرح میکنند، به این معنا که تأثیر اندیشه وی، بین دوره اقتصاد سنتی (کلاسیک) و اقتصاد مدرن آخر قرن نوزدهم میلادی (نئوکلاسیک) قرار دارد.
منبع:
این متن از کتاب “تاریخ عقاید اقتصادی” نوشته “دکتر یدالله دادگر” انتشارات “سمت” چاپ سال ۱۳۹۸ و با اجازهی مولف آورده شده است و حقوق نشر آن برای نویسنده اصلی محفوظ است.